نگاهی به وضعیت و ساختار سازمانی نهاد وقف در دوران صفویه
در هر دوره ای که وقف رشد چشمگیری داشته است، نهاد وقف اهمیت ویژه ای پیدا کرده است و از آنجا که شناخت کارکرد نهاد وقف منوط به شناخت ساختار آن است، برآن شدیم تا برای شناخت کارکرد و ساختار نهاد وقف به بررسی دوره ای از تاریخ بپردازیم که در آن به واسطه حکومت مذهبی که رواج داشته است، وقف نیز گسترش داشته است.
نگاهی به وضعیت و ساختار سازمانی نهاد وقف در دوران صفوی
از آنجایی که وقف در گسترش عدالت اجتماعی، شکوفایی اقتصادی، پاسخگویی به نیاز نیازمندان و بهبود معیشت نیازمندان تاثیر چشمگیری دارد و همچنین موجب تغیرات فرهنگی-آموزشی و درمانی مناطق محروم میگردد و از طرفی دیگر به دلیل جایگاه سنت وقف در جامعه ما از دیرباز تاکنون و به جهت تشویق بیشتر مردم به انجام این عمل خداپسندانه و نیک، برآن شدیم تا به بررسی تاریخی وقف و نهاد وقف بپردازیم.چرا بررسی وقف و نهاد وقف و ساختار و کارکرد این نهاد را در دوران صفویه مورد مطالعه و بررسی قرار دادهایم؟ زیرا بررسیهای تاریخی همواره نشان داده است دوران صفویه دوران شکوفایی حکومت اسلامی در ایران بوده است و ما در این دوره به واسطه حکومت حکمرانان مذهبی، شاهد رشد و بالندگی اسلام و همچنین تشکیل نهادهای دولتی بر پایه قوانین اسلامی هستیم. شاید که نه، قطعا مطالعات و بررسیها نشان دهنده آن است که شکلگیری نهاد وقف به عنوان یکی از همان نهادهای مبتنی بر قوانین اسلامی، به دوران قبل از صفویه باز میگردد، اما شکوفایی این نهاد در دوران صفویه است.
چرا شکوفایی نهاد وقف در دوران صفویه بوده است؟ زیرا در این دوران به واسطه همان گسترش اسلام و حکومت دینی حاکم بر جامعه، وقف دوران طلایی را پشت سرگذاشته است. به عبارتی در این دوران، وقف گسترش و رشد چشمگیری داشته است و به تبع آن نهاد وقف هم از اهمیت ویژهای برخوردار شده است.
حال بعد از این مقدمه میخواهیم به بررسی پیشینه تاریخی دیوان وقف، نهاد وقف و وقف در ایران و به صورت خاص به بررسی این پیشینه در دوران صفویه بپردازیم. اگر علاقمند به تاریخ هستید و میخواهید از وقف و نهاد وقف بیشتر بدانید با ما همراه باشید.
پیشینه نهاد وقف
نهاد وقف از آن دسته نهادهای تاثیرگذار در جامعه است که در تمام ابعاد اجتماعی، فرهنگی و مذهبی جامعه می تواند تاثیر بگذارد. نقش این نهاد در دوران حکومت هایی که خود را موظف به انجام دادن بسیاری از امور رفاهی نمی دانستند، بسیار پررنگتر بود زیرا خلاء های موجود در رفاه و آسایش افراد جامعه را پر میکرد.در این حکومتها، حاکمان اقدامات رفاهی که برای جامعه انجام میدادند نه از روی وظیفه حکمرانی بلکه به عنوان یک واقف خیر انجام میدادند. این نهاد در این دوران به امور مذهبی و فرهنگی جامعه سمت و سو میداد و اندیشه حاکم بر جامعه را میتوانست هدایت کند. که این نقش نهاد وقف در دوران صفویه، نقش و رنگ دیگری یافت.
نهاد وقف در دوران گذشته یعنی از دورانی که اسلام به ایران آمده است نامهای گوناگونی داشته است، و این دورانی که ما قصد داریم تا به آن بپردازیم نهاد وقف با عنوان دیوان اوقاف یا دیوان احباس نامگذاری شده است.
با شکلگیری حکومت اسلامی در ایران و گسترش روزافزون و وسعت قلمروی اسلامی، برای رسیدگی به امور سرزمین اسلامی چندین دیوان تشکیل شده است و بعدها این دیوانها گسترش پیدا کردند که یکی از آنها دیوان البر و الصدقات بوده است، که وظیفه آن رسیدگی به امور وقفی بوده است که بعدها امور اوقاف جدا شد و دیوان اوقاف به وجود آمد. پیشینه تشکیل دیوان اوقاف برای نخستین بار برمیگردد به دوران حکومت فاطمی در مصر که آن موقع نام این دیوان، دیوان الاحباس بود.
وظیفه دیوان اوقاف در آن دوران چه بوده است؟ در آن دوران این دیوان دو اداره داشته است، اداره اوقاف خاصه و عامه. منظور از اوقاف خاصه، اموالی بوده است که پادشاه یا بستگان ایشان به این اداره وقف میکردند و اوقاف عامه، کلیه موقوفاتی است که مردم عامه به این اداره وقف میکردند. (1)
بررسی پیشینه و ساختار نهاد وقف در دوران صفویه
نهاد وقف به عنوان یک نهاد ریشهدار در دروان قبل از صفویه وجود داشته است و اساس و ساختار این نهاد به دوران قبل از صفویه بازمیگردد. تنها تفاوت این نهاد بعد از دوران صفویه با قبل از آن، به کارکرد آن باز میگردد. در دوران صفویه با به رسمیت درآمدن دین اسلام در ایران و تشکیل وقف، کارکرد این نهاد مطابق با دین اسلام شد و در خدمت این دین درآمد.سلسله صفویه از ابتدا به این نهاد توجه خاصی داشت. همانطور که برای بقیه دیوانها وزیران و امیرانی منصوب کرده بودند، برای این نهاد هم وزیری منصوب گردیده بود که تا پایان دوره این سلسله اگرچه با فراز و فرود، این وزیر بر امور اوقاف نظارت داشت. (2)
سلسله مراتب دیوان اوقاف در دوران صفوی
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم در این دوران دیوانی شکل گرفته بود که کار آن رسیدگی به امور اوقاف بود که از جمله وظایف کارمندان آن میتوان به رسیدگی و جمعآوری درآمد حاصل از وقفیات، درصورت معین نبودن متولی موقوفه توسط واقف، تعین متولی موقوفه، رسیدگی به امور مدرسین، پیشنمازان، ناظران، موذنان و کلیه افرادی که به نوعی با موقوفات مرتبط بودند، اشاره کرد.در این حکومت دیوان اوقاف یک رئیس، مستوفی موقوفات و کارگزاران داشت. رئیس دیوان مقام اول یا صدر این نهاد بود که شاهان صفوی در انتخاب آن دقت بسیار داشتند و غالبا هم این رئیس از بین سادات انتخاب میشد که نشان دهنده اهمیت و شان این مقام بود. شاهان صفوی به این دلیل که مبالغ زیادی به این دیوان وارد میشد و تاکید داشتند که حتما ابن مبالغ به دست مستحقان برسد، این مقام را بسیار منصب بزرگی میدانستند.
البته که شاهان صفوی خود شخصا در ایام مختلف به دخل و خرج این دیوان می پرداختند و اگر خطایی از رئیس دیوان سرمیزد او را سخت مجازات میکردند. زیرا صاحب این منصب فقط به امور اوقاف رسیدگی نمیکرد بلکه وظیفه او ترویج و تبلیغ دین نیز بوده است.
شاهان صفوی معتقد بودند صاحب این مقام به دلیل اینکه پول زیادی در دست دارد، توان کافی برای ترویج دین و مبارزه با منکرات را دارد. همچنین صاحب این منصب امور شرعی پادشاه را برعهده داشته است به طوریکه بعضی از دیوانها برای رسیدگی به برخی از امور بدون حضور ایشان کاری انجام نمیدادند. (3)
گاهی برای نشان دادن عظمت و اهمیت این منصب، دو نفر را برای ریاست دیوان برمیگزیدند که هر دو نفر وظایف مشترکی را انجام میدادند. اما بعدها در اواخر حکومت صفویه این وظایف بین دو رئیس متفاوت شد و برای هرکدام وظایف خاصی تعریف شده بود و در برخی از امور با هم مشارکت داشتند. این تقسیم بندی به صدارت خاصه و صدارت عامه بین دو مقام صدر اعظم این دیوان نامیده میشد.
هرکدام از این مقامات برای خود مباشرانی داشتندکه به رتق و فتق امور اوقافی در محدوده اختیارات خود میرسیدند. این نکته حائز اهمیت است که نفوذ قدرت مالی و نفوذ معنوی این منصب در این دوره در ردبار بسیار بالا بوده است. بنابراین برای اینکه آنها خطری برای حکومت ایجاد نکنند و تحت کنترل دربار باشند، حق اجرای احکام را نداشتند و فقط به عنوان مقامی که نماینده پادشاه در انجام امور شرعی است، در برخی از محاکم حضور مییافتند.
البته باید روی این نکته تاکید کنیم که وظیفه اداری اصلی مقام صدر، مصرف صحیح درآمد و حاصل موقوفات است. وظیفه پرداخت حقوق به معلمان، طلاب، کارکنان موقوفات و کلیه کسانی که به نوعی با امور موقوفات و اماکن مذهبی سروکار دارند با مقام صدر است. (4)
بعد از مقام صدر یا همان ریاست دیوان، مقام مستوفی موقوفات است که حکم معاون صدر را دارد که از طرف شاه شخصی که مناسب این مقام بود انتخاب و منصوب میشد. این مقام در نبود صدر، میتوانست برخی از وظایف او را انجام دهد. در صورت فوت یا عزل صدر این مقام تا انتخاب صدر بعدی در جایگاه ریاست دیوان مینشست.
شغل مستوفی موقوفات، نظارت بر محاسبات کلیه وزرا، مباشرین، متولیان و متصدیان بود که باید محاسبات خود را به دفتر موقوفات میآوردند و برخی از اسناد را امضا میکرد تا این افراد بتوانند براساس این سند، داد و ستد کنند. مستوفی موقوفات بر تمام امور مالی موقوفات نظارت داشت.
دیوان، یک مستوفی چهارده معصوم هم داشت که برای وزیر موقوفات چهارده معصوم کار میکرد. موقوفات چهارده معصوم همان اموالی بودکه پادشاه وقف چهارده معصوم میکرده است. بعد از این مقام، کارگزاران و مباشران بودند که به انجام اموری که از طرف صدر و مستوفی به آنان واگذار میشد، میپرداختند.
در برخی از وقفیات، صاحب وقف خود شخصا در سند وقف نام کسانی که میتوانند در وقف دخل و تصرف داشته باشند و امور آن را انجام دهند را ذکر میکرد. مقام صدر مستقیما بر اوقاف نظارت داشت و میتوانست در کار متولی دخالت کند و از او حساب بخواهد و مقداری از درآمد موقوفات را جهت حق نظارت برای خود بردارد.
چرا صاحب وقف در سند ذکر میکرد که فقط یک عده خاص به موقوفات دسترسی داشته باشند و علاوه بر آن ذکر میکرد که چه کسانی دخل در موقوفات نداشته باشند و از متولی حساب نخواهند؟ زیرا اسناد تاریخی نشان میدهد افراد دیگری جز صدر نیز به صورت مشروع یا نامشروع از درآمد موقوفات استفاده میکردند و در آن دخل و تصرفی داشتهاند. نکتهای که حائز اهمیت است این است که در اواخر دوره صفویه، کمکم وقف از یک کار نیک به یک چشم و همچشمی و رقابت بین بزرگان و اشراف درآمد. (5)
در دوران صفویه وقف چگونه توانست در ابعاد اجتماعی، مذهبی و فرهنگی زندگی مردم تاثیر بگذارد؟
نهاد وقف توانست از یک سو با ایجاد مراکزی مانند، مدارس، مساجد و نیز تشویق و حمایت از سنن و مراسم شیعی و از سویی دیگر با گسترش زیارتگاهها و تأسیس بناهای عام المنفعه، مانند پل، آب انبار، کاروانسرا، دارالشفاء، حمام و... از یک طرف باعث توسعه شهری و رفاه اجتماعی گردد و از طرف دیگر موجب گسترش آیین وقف در ایران گردد.حاکمان این دوره تاریخی میدانستند برای تداوم و گسترش تشیع نیاز به اقدامات فرهنگی دارند لذا از اینرو شاهان صفوی به حمایت از علمای شیعی داخل کشور پرداختند و علمای شیعه خارج از کشور را هم دعوت کردند و با تاسیس مدارسی که عموما بر پایه وقف بودند، به حمایت از مراکز فکری شیعه پرداختند. آنها در راستای اهداف سیاسی و مذهبی خود وقف را سرلوحه کار خود قرار داد.
در سایة موقوفات، کارهای رفاهی و اجتماعی بسیاری نیز انجام گرفت. مانند: ساخت آب انبارها، سقاخانهها، دارالشفاها، یتیمخانه ها و دارالمجانینهای وقفی و یا ایجاد بناهایی که درآمد آن ها صرف امور مورد نظر واقف می شد؛ مانند کاروانسراها، حمامها، دکانها و... که هر یک در آبادسازی و رونق بخشیدن به شهرها و روستاها و حتی راه های کشور تأثیر بسیار گذاشتند. (6)
نتیجه گیری و جمع بندی
درخاتمه اگر بخواهیم از اهمیت نهاد وقف بگوییم، همین بس که کمپفر در سفرنامه خود مینویسد: «شناخت درست وضع دربار ایران به شناخت نهاد وقف بستگی دارد و نهاد وقف یکی از شاخصهای مهم دوران صفویه است.»پی نوشتها
- www.Users.Mina.Downloads
- www.wikifeqh.ir
- www.wikinoor.ir
- www.ensani.ir
- www.ketabnak.com
- www.ensani.ir
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}